رهبر معظم انقلاب بربالین جانبازی که به‌یارانش رسید...

پایگاه اطلاع رسانی سردار شهید موسی عمویی : این جانباز که سال 64 در عملیات فاو از ناحیه گردن مجروح شد، به علت نداشتن قدرت و عدم تحرک، 27 سال در آسایشگاه امام خمینی (ره) روز برانکارد بستری بود و در حالی که به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا(س) در خانه شخصی خود حضور یافته بود، به جمع یارانش پیوست. 

رجانیوز گزارش داد که صبح روز گذشته بازمانده‌ای دیگر از کاروان شهدا، "مجید غلامی" از جانبازان قطع نخاعی به جمع دوستان خود پیوست و امروز در بهشت زهرای تهران آرام گرفت.

پیکر این جانباز صبح امروز از مقابل مسجد ائمه بقیع واقع در خیابان شوش به سمت گلزار بهشت زهرا (س) تشییع و به خاک سپرده می شود. این جانباز که سال 64 در عملیات فاو از ناحیه گردن مجروح شد، به علت نداشتن قدرت و عدم تحرک، 27 سال در آسایشگاه امام خمینی (ره) روز برانکارد بستری بود و در حالی که به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا(س) در خانه شخصی خود حضور یافته بود، به جمع یارانش پیوست.

محمد غلامی برادر این شهید درباره او گفته بود: مجید غلامی به عنوان رزمنده بسیجی با گردان انصار الرسول لشکر 27 محمد رسول الله (ص) به جبهه اعزام شد و در سال 64 در عملیات فاو از ناحیه گردن مجروح شد، برادرم به دلیل اینکه بر اثر مجروحیت قدرت هیچ تحرکی را نداشت، سال‌ها بر روی برانکارد زندگی کرد و پس از تحمل سال‌ها سختی و درد صبح امروز در منزل پدرمان به شهادت رسید.

برادر شهید غلامی خاطرنشان کرد: برادرم در همایش ملی تجلیل از جانبازان قطع نخاع گردنی کشور، توفیق زیارت مقام معظم رهبری را داشت و از این بابت بسیار خوشحال بود و تا مدت‌ها ابراز خرسندی می‌کرد. او همچنین با حضور در حرم مطهر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در حالی که خوابیده روی برانکارد بود در صف نماز جماعت حضور یافت، حمد و ستایش او تنها با حرکت سر، گردن و چشمانش صورت می‌گرفت.

تصاویر مادرانی که تاریخ ساختند ...

پایگاه اطلاع رسانی سردار شهید موسی عمویی : حضرت روح الله (سلام الله علیه) در در اوصاف مادران شهدا در طول سال های دفاع مقدس چنین فرمودند: « ملتی که خواهران و مادران دلیرش، افتخار به مرگ جوانان برومندش می کند که در صف شهدا هستند، پیروز است.» و در جایی دیگر فرمودند: «رحمت خداوند بر مادرانی که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع ازحق فرستاده، و به شهادت ارجمند آنان افتخار می کنند.»
به مناسبت روز میلاد مبارک حضرت صدیقه ی طاهره (صلوات الله علیها) یاد می کنیم از مادرانی که جای پاهایشان بر سر پیچ تاریخ ، باقی ماند و بسیاری از آنان ، امروز بر سر سفره ی بانوی دو عالم ، میهمانند. روحمان با یادشان شاد

اصفهان -1365

تهران - 1365

تهران - دی 1362

تهران - 1366

بندر عباس - تابستان1362


تهران- دی ماه 1362



تهران - مقابل مجلس شورای اسلامی - 1365

روبروی مجلس شورای اسلامی - 1364

زمستان1362 - تهران - خیابان 16 آذر

  

گزارش مشرق

فرمانده ای که امام سرش را بوسید...

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی : مخاطبان و میهمانان عزیز ، ارزشمند و قدرشناس پایگاه اطلاع رسانی سردار سرافراز شهیدعمویی ، ضمن تبریک سال جدید و آرزوی ظهور مهدی فاطمه ، سلامتی مقام عظمای رهبری و بهترین ها برای ملت غیور ایران اسلامی، و ضمن تسلیت ایام فاطمیه و شهادت بانوی مهر و مادر عطوفت و ایثار ، حضرت فاطمه زهرا(س) ،باردیگر با دفتری از خاطرات 8 سال مردانگی و شهامت با ما همراه باشید. اینبار به بزرگ مرد و فرمانده ای غیور دیگری از دیار علویان رسیدیم ، سردار سرافراز سپاه اسلام ، شهید والامقام ناصر بهداشت. سردار شهید عمویی و سردار شهید ناصر بهداشت ، از یاران شفیق یکدیگر در جنگ 8ساله ، همرزم و هم رکاب بوده اند .در وصف این سردار بزرگ همین بس که روزگاری مهندس محمدحسین عمویی ، فرزند ارشد سردارشهید عمویی ، در روزگارهای شهادت این سردار سرافراز ، از پدر بزرگوارش می پرسد که: " پدرجان ! سردار ناصر بهداشت چه کسی بود؟!" و سردارشهید عمویی با  بغضی غم انگیز پاسخ میدهد که : "پسرم! ناصر بهداشت بزرگ مردی است که زبان قاصر از بیانش است..."    

مطالب زیر برگرفته از وبلاگ لشکر25 کربلا و به کوشش برادر عزیزمان، آقای سجاد پیروزپیمان منتشر می شود که لازم می دانیم بدینوسیله از این جوان ارزشی تقدیر و تشکر کنیم.

این داستان نیست، مظلومیت سربازان روح الله است. پس تا ظهور مهدی زهرا ادامه دارد. در ذیل بیشتر با این قهرمان جبهه های حق علیه باطل و فرمانده قدرتمند و کم نظیر دیار مازندران آشنا می شویم:    

می روم تا امام زنده بماند و همچنان جلودار کاروان باشد. میروم تا قلب خود را از عشق خدا پر کنم و با یاد او روحم را آرامش دهم... 

شب خواستگاری وقتی پای صحبت به جزئیات مراسم و ازدواج کشیده شد مادرم از ناصر پرسید که برای مراسم عقد عروس چه لباسی بر تن کند ؟ شهید بزرگوار در جواب مادرم فرمودند:لباسی که بتواند در روز تشیع جنازه من هم همان را بپوشد...